جدول جو
جدول جو

معنی تبذیر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تبذیر کردن
(رِضْ)
ولخرجی کردن. اسراف کردن. باددستی کردن. گزاف خرجی کردن. رجوع به تبذیر و تبذر و اسراف شود
لغت نامه دهخدا
تبذیر کردن
ولخرجی کردن، اسراف کردن، گزاف خرج کردن
تصویری از تبذیر کردن
تصویر تبذیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تبذیر کردن
ول خرجی کردن، اسراف کردن، بیهوده خرجی کردن، گشادبازی کردن، افراط کردن، زیاده روی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثِ خَ)
بخار کردن. (ناظم الاطباء). بصورت بخار درآوردن
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
ترسانیدن: و ایشان را از عاقبت شکستن آن عهد بسی تحذیر کرد. (تاریخ قم ص 254)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکدیر کردن
تصویر تکدیر کردن
توبیخ کردن مقابل تقدیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سفرنگیدن نیکژیدن گزارش کردن بیان کردن شرح دادن، تشریح معنی و لفظ آیات قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصیر کردن
تصویر تقصیر کردن
مانیدن کوتاهی کردن سستی ورزیدن، گناه کردن، خطای عمدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدیر کردن
تصویر تقدیر کردن
ارج نهادن اندازه کردن، تشویق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغذیه کردن
تصویر تغذیه کردن
خوراک دادن غذا دادن، خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکذیب کردن
تصویر تکذیب کردن
دروغ شمردن دروغگو خواندن، انکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکثیر کردن
تصویر تکثیر کردن
زیاد بعمل آوردن بسیار کردن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعذیب کردن
تصویر تعذیب کردن
عذاب کردن شکنجه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهذیب کردن
تصویر تهذیب کردن
پیراستن پاکیزه کردن، اصلاح کردن عیب (شعر یا نثر را)
فرهنگ لغت هوشیار
کارگر شدن، کاری شدن، کار کردن هناییدن کارگر شدن سنهیدن کارگر شدن نفوذ کردن، ناشن گذاشتن اثر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخیر کردن
تصویر تاخیر کردن
دیر کردن پرویشیدن درنگ کردن، به پس انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرید کردن
تصویر تبرید کردن
خنکی خوردن سردی خوردن، سرد کردن خنک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدیل کردن
تصویر تبدیل کردن
رمشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفیر کردن
تصویر توفیر کردن
سود بردن، نفع بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخیر کردن
تصویر تسخیر کردن
رام کردن مطیع کردن، مقهور کردن، بدست آوردن تصرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطیر کردن
تصویر تقطیر کردن
بدست آوردن مایع از بخار چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزویر کردن
تصویر تزویر کردن
دو رویی کردن، ربویدن، فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعیر کردن
تصویر تسعیر کردن
نرخ گذاشتن تعیین بها کردن، تبدیل کردن پول کشوری بپول کشور دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطهیر کردن
تصویر تطهیر کردن
پاک کردنپاکیزه ساختن شستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدبیر کردن
تصویر تدبیر کردن
چاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر کردن
تصویر تخدیر کردن
بی حس کردن سست کردن اندام و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقیر کردن
تصویر تحقیر کردن
ترمینیدن خوار شمردن هاژیدن خوار کردنخوار داشتنخرد شمردن پست کردن: (هیچکس را تحقیرمکنید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریر کردن
تصویر تحریر کردن
نوشتن نگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیغ کردن
تصویر تبلیغ کردن
خواندن کسی را بدینی و مرامی و مسلکی و روشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکذیب کردن
تصویر تکذیب کردن
دروغ شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاثیر کردن
تصویر تاثیر کردن
هناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعیت کردن
تصویر تبعیت کردن
پیروی کردن، فرمان بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغ کردن
تصویر تبلیغ کردن
آگهی دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحریر کردن
تصویر تحریر کردن
نگاشتن، نوشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تغییر کردن
تصویر تغییر کردن
دگرگون شدن
فرهنگ واژه فارسی سره